روز ۱۳ خرداد ۱۳۶۱ در پاسگاه جنگلی شاهزید مشغول گشت زنی بودم برای دادن پاره ای اطلاعات به پایین جاده و سوار ماشین به سمت آمل آمدم به محض اینکه به سپاه رسیدم آقای مهدی مهدوی به من گفت با تعدادی از نیروها به سمت منگل دره حرکت کن حدود ۵۰ الی ۶۰ نفر بودیم که از مسیر رستوران چهار فصل به منگل دره رسیدیم.با جنازه ۳ شهید که با فاصل حدود ۵۰ متر با هم در اطراف رودخانه بود برخورد کردیم من و حاج محمد رنجبر بالای جنازه شهید علی اکبر نعمتی که از بقیه دردآورتر بود زبانش را بریده و چشمهایش را از حدقه در آورده بودند و بدنش را با سیگار سوزانده بودند. حج محمد با چشمانی اشکبار کلاه خود را بر سر شهیدنعمتی کشیدو به من گفت اگر بچه ها این وضعیت را ببینند روحیش تضعیف می شوند و جنازه های دیگر هم تیر خلاص خورده بودند از شواهد معلوم بود که شهدا را زخمی به اسارت گرفته بودند و پس از شکنجه با تیر خلاص آنها را به شهادت رسانده بودند.
تحلیل من اینست از همان ابتدا که نیروها با آب گل آلود رودخانه متوجه حضور کمونیستها شدند و به دنبال آن به محل مورد نظر رسیدند اما با صحنه ای مواجه شدند که کمونیستهای زن و مرد در حال استحمام بودند.نیروها با توجه به دیدن این وضعیت با کمال جوانمردی و حیا به آنها مهلتی دادند تا از لحاظ وضعیت ظاهری موقعیت بهتری را پیدا کنند اما کمونیست ها با کمال ناجوانمرد به سمت سلاح های خود رفته و با همان حالت به رزمندگان جنگل تیر اندازی نمودند که موجب زخمی شدن ۳ یا ۴ نفر از این نیروها شد که با توجه به موقعیت جغرافیایی موجود کوهستان، پناه گرفتند و متاسفانه ۳ نفر از رزمندگان به نام های علی اکبر نعمتی ، حسن علیزاده و حسن بزرگی را نتوانستند به عقب برگردانن که شرح حال شهادت آنها توصیح داده شد.
حاج امیر آذر برزین از رابطین جنگل
زمان مصاحبه ۳اردیبهشت۹۴